Monday, November 27, 2006
یا چرا
آخرین چیزی است که بخواهی بدانی
می خواهی بدانی؟
برآمده از هزارتو:
هستم
اما مگر بیش از یک هزار تو می شناسیم؟
بازتاب اندر بازتاب
هیولا:
هستم
مگر تو چه هستی؟
ترا که می بینم کمی آسوده می شوم
نگفته بودم؟
مضطرب:
هستم
اگر بیش از تو نه
کمتر را مسلم بدان که نه
کمی آسایش خیال
مینوتائور:
نه
دانستی؟
نگفتم؟
نخواندی
در این هزارتو
بازتاب در بازتاب
من در برابر تو
Thursday, November 23, 2006
Wednesday, November 22, 2006
Friday, November 17, 2006
از ارمنستان با عشق: بازگشت تیرتات
این همان معبد کذایی است که تیرتات!! برای همسر مهر پرستش ساخت. از دست این ایرانی ها که همه چیز را به همه سبکی می ساختند مثلا معبد مهر را به سبک هلنی و از دست این یونانی ها که همه چیز را به سبک خودشان می ساختند مثلا معبد مهر را به سبک هلنی
Tuesday, November 14, 2006
Sunday, November 12, 2006
یک ثانیه بعد...
یک نقطه نارنجی در عکس هست که باید در عکس بزرگ ببینید. این نقطه نارنجی بانوی اول ماست که به حول الهی و از هول حلیم یا هلیم بالاخره در فتوبلاگشان عکسی به هم رسید. خداییش که حساب کنید قدری - فقط قدری- از ما عکاس تر هستند ایشان...
Saturday, November 04, 2006
رومئو پرنده بود و ژولیت سنگ ...
این عکس و عکس قبل اولین عکس های مجموعه سنگ من هستند. مدتی است که در خدمت ایشان مشق عکاسی می کنیم. یک مجموعه سلف پرتره را هم تمام کردیم. از نتیجه هم راضی بودیم و خوشحال ...